-_-_-پسر عاشق-_-_-

........بیخیال دنیا..... من عاشقممم ..........

نمیدانم دردم چیست.......!

یا از تنهاییست.......!

یا بودن دوستی که دوستش دارم و نیست.......!

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 22:24 ] [ عاشق ]

[ ]

 

بعضی ها از بودنشان برایم عادتی ساخته است که بی بودنش را باور ندارم

پس چه خوب شد که به دنیا امدند وچه خوب شد که دنیا ی من شدند.......

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 22:21 ] [ عاشق ]

[ ]

 

1000بار900جمله ی عاشقانه را در 800 جای مختلف به 700 زبان و با 600 شکل پیش 500نفر طرح کردم و400 تای آن ها 300 جمله را به 200 زبان در 100 برگ ترجمه کردند90 تای آن ها را در 80 روز  روزی 70 دفعه برای خودم نوشتم60 تای آن ها را آموختم50 بار  40روز  روزی 30 دفعه تکرار کردم 20 بار  10 سوال به مدت 9 روز تکرار کردم به 8 سوال  7بار  6جواب دادم در فاصله ی5روز دارای 4بار  3جا در مدت 2 روز تو را دیدم و عاشقانه نگاهت کردم تا روزی برسد که من یک بار بگویم دوستت دارم

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 22:15 ] [ عاشق ]

[ ]

مببیایفهوما عشق

از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است .

از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد .

از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان .

از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است .

از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهی است .

از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن می سوزد .

از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست .

از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم ربائی هست که قلب را به سوی خود می کشد .

از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد .

از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد .

از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود .

از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد .

از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد می شود .

از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر می گذارد.
ا
ز خودم پرسیدم عشق چیست؟گفتم …………………….
دوستت دارم تا اخرین نفس عزیزم.

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 22:4 ] [ عاشق ]

[ ]

 

 

کاش امشب عاشقی هم پا می گرفت

تشنگی هم طعم دریا می گرفت

کاش امشب کوچه های منتظر

یک سلام گرم از ما می گرفت

این سکوت تلخ . دنیای من است

کاش دستت . دست دنیا میگرفت

آسمان ابری ترین اندوه را

از دل سنگین شبها می گرفت

پنجره دلتنگ چشمی آشناست

کاش می شد عاشقی پا می گرفت

 

 

 

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 22:2 ] [ عاشق ]

[ ]

پیری میگفت /

اگه می خوای جوان بمانی درد های دلت را به کسی بگو که دوستت دارد و دوستش داری

خندیدم بعد گفتم پس تو چرا جوان نماندی....

.

.

بایه لبخند پر معنا گفت/

/

/

/

دوستش داشتم ولی دوستم نداشت....

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 21:59 ] [ عاشق ]

[ ]

دلم برای یکــــــــ نفر تنگ است...

نه میدانم چه میکند نه می دانم اکنون کجاست...



حتی خبری از غم و شادی اش هم ندارم....

لبخندش را ندیده ام ....

گریه اش را ندیده ام ......

دستانش را نگرفته ام ...

عطر تنش را نمی دانم ...

فقط می دانم نیست و باید باشد

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 21:56 ] [ عاشق ]

[ ]

 

وقتـی بـودی ،

آنقـدر کـوچـک بـودی کـه در قلبـم جـا میشـدی . . .

حـالـا کـه نیسـتـی ، اینقـدر بـزرگـی کـه تمـام دنیـا خـالـی اسـت . . !

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 21:55 ] [ عاشق ]

[ ]

 

آدم دو نـفـری احـسـاس امـنـیـت بـیـشـتـری مـی کـنـد . . .
امـا "تـــو" شـخـصـیـت لـغـزنـده ای است !
هـمـه "تـــو" هـایـی کـه مـی شـنـاخـتـم یـک جـوری گـُم شـدنـد . . .
آن هـا یـا جـیـم شـدنـد . . . !
یـا خـیـانـت کـردنـد . . . !
یـا مـثـل پـشـه از پــا در آمـدنـد . . . !

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 21:52 ] [ عاشق ]

[ ]

 

اینجـــآ زَمیـــن اَســـتــ

رَســمــِ آدمهــآیَشــ عَجیــبــ اَســتــ

اینجــآ گـُـم کــه بِشـَـوی

بـِـه جــآی اینــکه دُنبــآلتــ بِگـَـردَند

فرآموشـَـتــمی کُننـَـد

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 21:51 ] [ عاشق ]

[ ]

.

وقتــــــی کسی
به خاطر چیزهای کوچیک
از دستت عصبانی می شه
و کـــلا روت حســــاسه
بدون خیــــــــلی دوستت داره

به جای ناراحت بودن از دستش
بایـــــد قدرش رو بدونی
و درکــــــش کنی
نـــه طردش کنی ...

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 21:47 ] [ عاشق ]

[ ]

 

من صفحـه ی ساعــت را . . .
بـــرگه هــای تقــویــم را . . .

مثل کف دست هایم میشــناسـم

هر ساعتــــش
خــاطره ی یک روز دیـــر کردن تـــوســـت

هر بـــرگه اش
سال هــای یک روز نبـــودن تـــو

تــــو بیـــایی
تقویم ها برای همیشه از رفتــــن می ایســتند

زمیــــن گیــر می شـوند

دُرســـــت روی روز عــید!

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 21:43 ] [ عاشق ]

[ ]

تــــویی که ..

داری مونیتور کامپیوتر رو نگاه میکنی ..

تــــویی که ...

داری تلوزیون میبینی یا حتی کتاب میخونی ..

تــــویی که ..

داری آهنگ گوش میدی یا شاید هم مسیج های گوشیتو میخونی ..

بعد یهویی ..

چشمات پُر ِ اشک میشه ...

اصلا نمیفهمی کی وقت کردی فکر کنی ...

به اون سرعت بُغض گلوت رو میگیره و

بعدش فقط یه نفس عمیــق میکشی ... !!

هی .. هی ..

تـــــــو ..

همونی هستی که ...

دلت شکسته ... دلت گرفته .. دلت تنـــــگ شده ..

تــــــو همونی ... !!

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 21:40 ] [ عاشق ]

[ ]

 

ولی............

قمار زندگی را به کسی باختم.......
که "تک دل" را با "خشت" برید جریمه اش یک عمر حسرت شد! باخت زیبایی بود....!!!
یادش رفته بود که من یارش هستم نه حریفش!! یاد گرفتم به "دل" ،"دل" نبندم...
یاد گرفتم از روی "دل " حکم نکنم...
دل را باید"بر"زد جایش سنگ ریخت.. که با خشت "تک بری" نکنند!

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 21:39 ] [ عاشق ]

[ ]

امروز فهمیدم تنهایی یعنی ..
همه ی روز با خودت بگویی
"
فراموش کرده ام
بگویی
"
دیگر نیست .. دیگر دوستش ندارم"
اما ..
شب که می شود
زانوهایت را در آغوش بگیری
دیوار بشود تکیه گاه ِ سر پر ز خیالت ..
و در دل بگویی
"
راستی .. ! چقدر دلم برایش تنگ بود ، تمـــام ِ روز ..

 

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 21:36 ] [ عاشق ]

[ ]

 

بــــاید بــاور کنــیم !

"تنـهـــایی" . . .

تلـــخ تــرین بــلایِ بــودن نیــســت . . . 

چیـــزهـای بـدتــری هـم هســت . . . 

روزهـــای خستـــه ای که در خـلـوتِ خـانـــه، پـیـــــر می شــوی . . . 

و ســال هــایی که ثانــیه به ثانیــه از سَــر گذشتــه اســت. . . 

تـــازه پِــی می بـــریــم کـه تــنـــهـایـی، تلخــخ تــرین بـلایِ بـــودن نیســـت. . . 

چیـــزهـــای بدتـــری هم هســــت 

دیــر آمـــدن!

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 21:35 ] [ عاشق ]

[ ]

....

....

هیچگاه

تو را...

آنگونه
دوست نخواهم داشت...

که
زندانیم باشی...!

زندانبانی...

شغل مورد علاقه ام نیست...!

و از دید من...

زندان...

منفورترین مکان دنیاست...!

من...

تارهای افکار خویش نیز...

گسسته ام...!

چه برسد...

به تو...!!!

تو میتوانی پرنده باشی...

اما...

اینکه بخواهی
تا چه حد...

در آسمان من...

اوج بگیری...

در خود توست...

میزان اوج گرفتن و پروازت...

بستگی دارد به...

"آرزویت""باورت""خواستنت""صداقتت"

و...

"عشقت"

هر میزان که...

از
چشمه عشق...

سیرابتر بنوشی...

بیشتر اوج خواهی گرفت...!

من...

تو را...

آرزو نخواهم کرد...!

آنکه با
دل می آید...

با دل میماند...

و این...

می ارزد به تمام زندگی...!!

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 21:32 ] [ عاشق ]

[ ]

 

........اخرش هم عشق من با قطره ی اب ریخت.........

....

....

سالها...

پنهانت کرده بودم

در سبزینه آن گیاهی که در

کالی احساسم روئیده بود

احساسم را کشتم

در هیاهوی نوبری بلوغ

و دچارت شدم در ناهوشیاری تنم

خواستنم ریشه در ابدیت داشت

سالها...

من ندانستم تو

عشق از " گلشن امروز " میخواهی

و بودن از " خوشه الان " میچینی...

 

 

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:, ] [ 21:17 ] [ عاشق ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه